براى من تنـها تفاوت شـب يلـدا با بقـيـه ى شـب ها

 اينـه كه كمـى بيـشتر هيـچـكارى نمى كنـم!!   

 سخته درسم . . .

 عکس العمل من در برابر دیدن یه آدم خوشگل
.
.
.
لبخند میزنم بعدآیینه رو میزارم سر جاش 

 با ریتم آهنگ سامی بیگی بخونین):

امتحانامون

هماهنگه

نگاهامون

توی برگه

تنت مثه

بید،میلرزه

همون حسی

ک میخوامش

تو این دنیا

واسه درسام

جز گام به گام

پناهی نیست

با این حالی

که من دارم

جز شهریور

دیگه ماهی نیست

همینجا

توی آمپاسم

همینجا که

درسا انباره

نفس تو سینه
میگیره

دلم واسه

نمره میکوبه

من یه خرخونم

وقتشه آدم شم

تو ته خنگی

منم باید خنگ شم

خودمو کشتم

شاگرد اول شم

هیچی نمیفهمم

فقط میخوام پاس شم

فقط میخوام پاس شم…!  )

یکی ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﯿﺮﯾﻨﻪ ﻭﺳﻂ sms

ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﺒﺮﻩ ﺻﺒﺢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﻋﺸﻘﻢ ﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩﻩ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﻨﻢ ﯾﻪ ﺷﺐ ﻭﺳﻂ sms ﺑﺎﺯﯼ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺮﺩ
ﺻﺒﺢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ :
ﻣــــــــﺮﺩﯼ؟ 

 آهااااااااای مخاطب خاص … 

.
.
.
.
.
.
.
.
.
ندارم که..  

دارم صداش میکنم ببینم پیداش میکنم لامصبو..!! 
چشماش آبی روشن  باشه لطفا 

موهاشم صاف و بلند و مشکی 

 http://www.aparat.com/v/iIxjg

 یه شب زنگ زدم رستوران گفتم سلام آقا خسته نباشید،شیشلیگ دارید؟........گفت بله داریمگفتم بختیاری چی؟گفت داریم هم مخصوص هم معمولیکباب برگ چی؟؟گفت: داریمگفتم سالاد و نوشابه چی؟گفت هر نوع که بخوایید هست؟!گفتم نون چرب زیر کباب چی؟؟گفت: اونم داریم :|چند لحظه صبر کردم یه آهی کشیدم گفتم ای دهنتون سرویس ما شام هیچی نداریم!

 ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﻏﻮﻝ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﺸﻬﺪ.......ﻣﯿﺸﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ )))):.ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺍﺧﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻧﻘﺪ ﺑﺎ ﻧﻤﻚ ﺍﻓﺮیدی؟؟؟

ﻋﺎﻏﺎ ﻣﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﯾﻨﺎ ﺳﻪ ﺗﺎﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺭﻥ ﺳﻪ ﻗﻠﻮ!!!!ﯾﻌﻨﯽ ﻻﻣﺼﺒﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﭙﯽ ﭘﯿﺴﺘﺸﻮﻥﮐﺮﺩﯼ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻧﻢ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪﺗﺸﺨﯿﺼﺸﻮﻥ ﺑﺪﻩ !!!!!ﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﺎﻫﻢﺑﺒﯿﻨﯽﮐﻔﺖ ﻣﯿﺒﺮﻩ .....ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻤﺎﺷﻮﻥ :ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﭘﺮﯾﺴﺎﭘﺮﯾﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﭘﺮﯼ !!!!ﮐﻼﻣﻠﺘﯽ ﺭﻭ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ......ﺣﺎﻻ ﭼﻨﺪ ﻭﺥ ﭘﯿﺶ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻋﺮﻭﺳﯽﮐﻨﻪ ﻣﻨﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﻪﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻌﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﮐﻪ ﻋﺮﻭﺳﻢ ﻧﺒﻮﺩﺗﺒﺮﯾﮏﮔﻔﺘﻢ *-*ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭽﯽ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ ﻓﮏﮐﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻣﺎﺩﻩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺩﻩ ﺑﯿﺲﺳﯽﭼﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩﺍﺧﻪ ﺍﯾﻨﺎﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺑﺎﻫﻢ ﻓﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪﻣﯿﮕﻪ ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺼﻔﻪ ﺗﻮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﯾﻪ ﺯﻥﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﺯﺍﭘﺎﺱ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﭘﻨﭽﺮﺷﻢ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﯼ!!!!!!!ﺩﯾﮕﻪ ﻭﺳﻂ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺍﻓﻖ ﮔﯿﺮ ﻧﻤﯿﻮﻣﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮﻓﻠﺶ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻡ !

 تو صف نون بودم دیدم دوتا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث میکردن …اولی : برو بابا ! دومی : به من نگو بابا به من بگو عمو ، وقتی میگی بابا من نسبت بهت احساس مسئولیت پیدا می کنم !!!من ۸سالم بود پشت کمدمو به امید راه پیدا کردن به سمت سرزمین نارنیا بررسی میکردم !

 نوه عموم1سالشه براي اولين بار8قدم متواليبدون اينکه بخوره زمين راه رفته،مامان و باباشاحساساتي شدن از خوشحالي چنان جيغ و داديزدن که طفلکي شوکه شده ديگه سينه خيز هم نميرهبه مامانم ميگم من راه رفتم تو چيکار کردي؟ميگه هيچي اولين کاري که کردم در کابينتارو با کش بستم

 طرف مامانش بهش گفته الهی قربون قد و بالات برم
بعد اومده تو پروفایلش زده Model
اصن یه وضی 

 هدفون هم یه جور سلاح سرد به حساب میاد برای دفاع در مقابل زر زدن اطرافیان ! 

 به نام خداوند جان وخرد

به کوروش به آرش به جمشید قسم

به نقش ونگار تخت جمشید قسم

که ایران همی قلب وخون من است

گرفته ز جان از وجود من است

بخوانیم این جمله در گوش باد

(چو ایران نباشد تن من مباد)

اخرين چيزي رو که copy کردي همين جا past کن همين جا...

 كَسی آرژانتینی بلده  نامردا ضِده حَمله زدن به پیج هاشم 

 ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻣﺄﻣﻮﺭﯾﺖ ﺍﺩﺍﺭﯼ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺖ.

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﻣﺎﻩ، ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ
ﻣﻀﻤﻮﻥ :
»ﻟﻮﺭﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰ، ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭ
ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺧﯿﺎﻧﺖ
ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ!
ﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻭ ﻧﻪ ﻣﻦ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ.
ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﻭ ﻋﮑﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﭘﺲ ﺑﻔﺮﺳﺖ «
ﺑﺎﻋﺸﻖ : ﺭﻭﺑﺮﺕ
ﺩﺧﺘﺮﺟﻮﺍﻥ ﺭﻧﺠﯿـﺪﻩ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﭘﺴﺮ، ﺍﺯﻫﻤﻪ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻋﮑﺴﯽ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﭘﺴﺮﻋﻤﻮ، ﭘﺴﺮﺩﺍﯾﯽ …
ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﻋﮑﺲ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﮑﺲ ﺭﻭﺑﺮﺕ،
ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﺶ
ﺩﺭ ﯾﮏ ﭘﺎﮐﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﺴﺖ ﻣﯽ
ﮐﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ :

ﻟﻄﻔﺎً ﻋﮑﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻋﮑﺴﻬﺎﯼ ﺗﻮﯼ ﭘﺎﮐﺖ ﺟﺪﺍﮐﻦ
ﻭﺑﻘﯿﻪ ﺭﺍﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻥ
ﺑﺎ ﻋﺸﻖ : ﻟﻮﺭﺍ !…

به این میگن دختر با تدبیر

 مامانم بهم میگه چند شب دیگه شبه یلداست.میگم خب؟

میگه هیچی 1 دقیقه بیشتر میتونی تو نت ول بگردی :

 عاغا میدونید چرا همه حافظ رو بیشتر از سعدی دوست دارن؟

چون سعدی میگه برو کار کن مگو چیست کار!

امــــــــا حافظ میگه:بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین!!

 توی پیج ملک عبدالله پادشاه عربستان یک ایرانیه کامنت گذاشته:

الملک عبدالله اِقراء:

گچ پژ گچ پژ گچ پژ گچ پژ گچ پژ گچ پژ گچ پژگچ پژ گچ پژ گچ پژ گچ پژ گچ پژ گچ پژ!

 ب سلامتی اون پسری ک گوشه اتاق نشسته

با کامپیوترش بازی میکنه و زیرلب میگه

بهتر از بازی کردن با دل دختر مردمه

مجموعه داستان های بارو نکردنی =)

 خدایا!يا بهمون پول بده يا اگه پول نميدي عقل درست و حسابي هم نده يه ذره شاد باشيم لااقل!

 سلامتی ما معمولیا

که از پاییز نه خاطره های عاشقانه اش

که فقط خشکیِ لب و فین فینِ دماغش بهمون رسید !
  

 الیسا و ملیسا ، رفتن برن کلیسا

تو راهروی کلیسا ، گیر کرد به سقف کلیپسا !!!

 جای خالیش را نه کتاب پر میکند…

نه قهوه…

نه حتی سیگار…

من دلم آی فون5 میخواهد… !!

 عاقا از بي دوس پسری ، يه پروفايل به اسم پسر مورد علاقه ام درست کردم

 باهاش اين یه ريليشنشيپ زدم ... پروفايل خودمو با فايرفاکس باز ميکنم ،

 پروفايل دوس پسر تخيليم رو با گوگل کروم...
 ... 
 خلاصه هر شب تا ساعتِ 2 نصف شب باهاش چت ميکنم و لاس ميزنم ،

 اين روزا از درس و زندگي افتادم !

 ولي خوبيش اينه که همه چيز هم بر وفق مُرادمه ،

 خيلي پسر خوبيه !

 من فكر ميكردم فيسبوك واسه اين فيلتر كردن كه فرهنگ غرب رو ما تاثير نزاره 

 ولي بعد اتفاقات پیج مسی فهميدم كه واسه اينكه غرب با 

فرهنگ ما زیاد اشنا نشه كه يه وقت ابرومون نره

 خواب دیدم هفت تا هاشمِ چاق هفت تا مسیه کوتوله رو میخورن . 

تعبیرش چیه به نظرتون؟ :)

 عاقا هموطنای فوتبال دوستمون به مسی توهین کردن...

این یه طرف.. اون دوست عزیزی که نوشته بود:

you are good footbaler

یه طرف دیگه.... اصن داغونم کرد با این جملش...

شایعه شده مسی برا خوندن کامنتای ایرانی ها از بسته های اموزشی بالا بالا استفاده می کنه

 این روزا آدم جرات نداره با یکی دردِدل کنه

 گزارش بازی ایران آرژانتین

بنام خدا و توی دروازه !

 عاقا اگه facebook میشه fb

اونوخت wechat میشه wc

میگم یه وخت بد نباشه همه با هم اونجاییم!

 1-از جلو چشمام خفه شو

2ـ پاتو از رو بوق وردار
3ـ کثافت مرض
4ـ گردن درازی می کنی
5ـ زبون کلفت
6ـ کسی با تو زر نزد
7.فکر کردی فقط خودت خری؟
8.صداتو واسه من داد نزن
9.وقتی با من حرف میزنی دهنتو ببند!!!
10.دستت بشکنه از زانو
11.خودت گیر عجب آدم خری افتادی
12.خودم دست دارم جوابشو میدم!!!
13. تو نه تربیت داری نه خانوادگی !
14 - حرف مفت نزن ، دندوناتو پاره میکنم

15-برو عمتو از افق جمع کن

 گزارش بازی ایران آرژانتین:

بنام خدا و توی دروازه!

ﺍﺯ ﺍﻻﻥ متنفرم از ﺍﻭﻥ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮی ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ – ﺁﺭﮊﺍﻧﺘﯿﻦ

بگه ﺩﺭﺳﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭽﯽ ﺍﺯ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﺗﯿﻢ ﻣﺎ ﮐﻢ ﻧﺸﺪﻩ 

ولی من جای کیروش بودم، شب قبل بازی با آرژانتین تو جام حهانی چراغارو خاموش میکردم، میگفتم هرکی میخواد بره،بره.  

 حال و روز بیشتر افراد …

ﻓﯿﺴﺒﻮﮎ ﺩﺍﺭﯼ ؟؟؟

ﺑﻠﻪ …

یاهو چی ؟؟؟

ﺁﺭﻩ …

نیم باز ؟؟؟

ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺍﺭﻡ …

وی چت ؟؟؟

ﺑﻠﻪ …

تانگو ؟؟؟

yes…

کلـوب ؟؟؟

اوهوم …

فیسنما ؟؟؟

بـله …

اسکایپ ﭼﻄﻮﺭ ؟؟؟

ﺍﻭﻧﻢ آره …

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﯽ !؟

ﻧﻪ ﻭﺍﻻ !!!

اگر داری ﻟﯿﻨﮑﺸﻮ ﻭﺍﺳﻢ بفرست ! 

 دختر بچه : دوسِت دارم

پسر بچه : مثل آدم بزرگا؟!

دختر بچه : نـــــــه … راستـــــــکی ..!

سروان : خودتو معرفی کن ؟

تتل: من از اون دسته افراد رُکم که رد داده مخم
       
سروان : اصالتت کجاییه ؟

  تتل : من ترکم آذری
   
سروان : چرا تو زیر زمین کار میکنی ؟
  
تتل: آخه من متنفرم از جاهای بلند

سروان : چه آدمایی همدستتن؟

تتل : توی کارمم پر نامردای گ.. بدتر از اون آدما که همراه توان

سروان : دقیقا به چه گروهی وابستگی داری ؟ واسه کی کار میکنی ؟

تتل : هم ماله توام هم ماله خودم ، هم مال مردم هم مال هنر

سروان : واسه چی به کارت ادامه میدی ، هدفت چیه ؟
   
تتل : قصدمه پیله هارو پروانه کنم

سروان : شنیدم زدی تو کاره زمین خواری ؟
    
تتل : من عاشق خونه ساختنم

سروان : حال ندارم دیگه سوال کنم خودت اعتراف کن
     
تتل: یه وقتایی بوده صاف نرم ولی خوب از یه سری توله صاف ترم

سروان : دو سه بارم دوربینای کنترل سرعت صدر گرفتنت ، مست بودی ؟

تتل : آره صدرو دوس دارم من واسه تنها روندنام  

 http://download110.persiangig.com/audio/mahmood%20karimi%2060.mp3/download

 تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت
آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.
قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟
گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟
دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زن میدونستم منو تنها نمی ذاری,
شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟
پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟
تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید
حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن
آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی … بود.
اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!!!  ))